عاقبت عدم فرار از مدرسه

عاقبت عدم فرار از مدرسه

درباره زبان و ادبیات فارسی، ویرایش و نگارش، و برخی چیزهای دیگر (منهای سیاست)
عاقبت عدم فرار از مدرسه

عاقبت عدم فرار از مدرسه

درباره زبان و ادبیات فارسی، ویرایش و نگارش، و برخی چیزهای دیگر (منهای سیاست)

بدون شرح

و آدم اگر دلش بگیرد

دردش را به کدام پنجره ای بگوید

تا دهانش پیش هر غریبه ای باز نشود؟

نظرات 6 + ارسال نظر
شهروز ولی یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت 23:28

سلام استاد گرامی دکتر باغبانی عزیر و بامعرفت
ارادت دارم. دلم برای کلاس شما تنگ شده هزاران بار. مشتاق دیداریم.
جواهرکار هنوز روی اعصاب همه راه میره. دعا بفرمایید انشاالله دعای شما مستجاب بشه. خیلی خیلی خیلی مخلصیم.

درود ولی جان. چطوری برادر؟ جناب جواهر خوبند؟ این بنده هم زیاد یاد شما میکند. خوب باشید و بهروزگار. سپاسگزارم. م.ب.

مـُسـِـن! جمعه 5 اردیبهشت 1393 ساعت 14:06 http://mohsenkeramatimoghadam.blog.ir/

من به تنگ آمده‌ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم ...

<فریدون مشیری>

رفیق با کرامت من درود. شاد باشی

علی جلالی چهارشنبه 3 اردیبهشت 1393 ساعت 07:22

سلام استاد
خیلی مخلصیم. بچه ها همه به یادتون هستند. به امید دیدار.

درود و سپاس علی جان.

حسین قوامی پنج‌شنبه 28 فروردین 1393 ساعت 05:15 http://ghavamihosein.blogfa.com/

« صولت غم »

تیغ افراشته ، قصد دل من دارد یار
کس نبیند به چنین حال، ز جانش آزار
یا رب این قصه ز انفاس کدامین قلم است ؟
که چنین سخت به تقدیر من آورده نگار
بر حذر نیست ز ویرانِ دل، این خانه خود
خبرش ده ، که نهان کی شود عشق از آوار؟
گنج ویرانه ی دل، صولت غم ها دارد
کس چنین کشته ی خود زار ندارد بر دار !
گرچه راضی به کم از مرگ من آن یار نبود
هر کجا هست خدایا زبلا دورش دار .

H.ghavami27/1/1393

درود حسین جان. زیباست. به ویژه بیت آخرش. شاد باشی

فصل سرد پنج‌شنبه 21 فروردین 1393 ساعت 23:20 http://hiwa-h.blogfa.com

مرهم این دردها پس چیستی
گر امید مرگش از پی نیستی
دهخدا

حسین قوامی چهارشنبه 20 فروردین 1393 ساعت 04:04 http://ghavamihosein.blogfa.com/

« بود و نبود»

میشه از خاطره لبریز جنون بود و نبود
آنقدر زنده به یادی که به یک رد نگاه
لحظه ای چند ، بجویند تو را ،
توی رگهای بهار ،توی قلب روزگار
میشه فواره ی خون بود و نبود
فارغ از حسرت حتی ، یه سلام
تپش ساده ی امواج صدا
به کلامی ، روی نبض لحظه ها!!
میشه اینجوری همه بود و نبود
میشه از شادی سرود
میشه رو تک تک رد غصه ها
هق و هق گریه ها
خطی از مهر کشید
روی موج زندگی ،
هم نوا با تپش عشق ،تپید .

H.ghavami1393
ارادتمندم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد