عاقبت عدم فرار از مدرسه

عاقبت عدم فرار از مدرسه

درباره زبان و ادبیات فارسی، ویرایش و نگارش، و برخی چیزهای دیگر (منهای سیاست)
عاقبت عدم فرار از مدرسه

عاقبت عدم فرار از مدرسه

درباره زبان و ادبیات فارسی، ویرایش و نگارش، و برخی چیزهای دیگر (منهای سیاست)

این روزها این ابیات را فراوان یاد کرده ام


نمی دانم  چه می خواهم خدایا

به دنبال چه می گردم شب و روز 

چه می جوید نگاه خسته من

چرا افسرده است این قلب پرسوز 


ز جمع آشنایان می گریزم

به کنجی می خزم آرام و خاموش 

نگاهم غوطه ور در تیرگیها

به بیمار دل خود می دهم گوش 


گریزانم از این مردم که با من

به ظاهر همدم و یکرنگ هستند 

ولی در باطن از فرط حقارت

به دامانم دو صد پیرایه بستند 


از این مردم که تا شعرم شنیدند

برویم چون گلی خوشبو شکفتند 

ولی آن دم که در خلوت نشستند

مرا دیوانه ای بدنام گفتند ...


فروغ فرخزاد


نظرات 6 + ارسال نظر
دیده بان جمعه 2 اسفند 1392 ساعت 13:45

درود استاد
مطلب زیباید گذشتید ممنون

درود کمالی جان. سپاسگزارم برادر

مجید غلامی جلیسه چهارشنبه 30 بهمن 1392 ساعت 18:08 http://www.bayaz.ir

بنویسید بالای این وبلاگ:
عاقبت فرار ازقم
ارادتمند همیشگی‌تان

درود مجید جان. چطوری برادر؟ یاد این بنده فرمودی، امید که خدا یادت کند! سپاس
ارادتمند- باغبان

کلبۀ احزان یکشنبه 20 بهمن 1392 ساعت 13:45 http://www.springbshsr70.blagfa.com

لحظه ها را دریاب
چشم
فردا کور است
نه چراغی است در آن پایان
هرچه از دور نمایانست
شاید آن نقطه نورانی
چشم گرگان بیابانست.
وب خوبی دارین.

هومن شنبه 19 بهمن 1392 ساعت 16:43

سلام استاد خوبید ؟
چه خبر؟ استاد من یک وبلاگ ساختم درباره هنر سینما که بازدید بفرمایید و من را راهنمایی بفرمایید متشکرم می شوم
با تشکر
http://honarsinma.blogsky.com

حسین قوامی شنبه 19 بهمن 1392 ساعت 03:18 http://ghavamihosein.blogfa.com/

«قافله سالار عشق»

ای یار مکن زارم ، محکوم سر دارم
آخر چه کم از رحمی ؟ سر شوق تو را دارم !
ای دیده مکن خوارم ، رسوا دل افگارم
از صید نگاه تو ست ،اینگونه گرفتارم
ای دل گله کمتر کن ، بر داغ غمش سر کن
عهدت به صبوری بود، بر جور شب تارم
صد طعنه شنیدی دل ، صد راه بریدی دل
بس محکمه بر پا بین، زین عقل دل آزارم
حکم ات به جنون دادند آن خلق نصیحت گوی
رسوای جهان کردند ، در کوچه و بازارم
هر لحظه طبیب آرند اغیار به بالینم
تیمار جفا خواهند ، زین گونه پرستارم
مجنون زچه می نالید از جور رقیبانش
لیلای جهان در عشق ، شد غافله سالارم .

H.ghavami.18/11/1392


تقدیم

مُــسـِــن! شنبه 19 بهمن 1392 ساعت 00:11

خمیازه میکشم،
خوابم می آید؛
جهان خسته کننده تر از آنی است که فکر می کردم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد