عاقبت عدم فرار از مدرسه

عاقبت عدم فرار از مدرسه

درباره زبان و ادبیات فارسی، ویرایش و نگارش، و برخی چیزهای دیگر (منهای سیاست)
عاقبت عدم فرار از مدرسه

عاقبت عدم فرار از مدرسه

درباره زبان و ادبیات فارسی، ویرایش و نگارش، و برخی چیزهای دیگر (منهای سیاست)

یادداشت: آخرین یادداشت برای درس ادبیات فارسی

این آخرین یادداشتی است که برای درس ادبیات فارسی و این ترم تحصیلی می نویسم. فهرست آخر را لحظاتی پیش دوباره روی وب گذاشتم. اگر کسی مطلبی فرستاده که بنده در یاد ندارم یا به اشتباه از قلم افتاده یادآور شود. بنده آن را در لیست اصلی که لیست نمرات کلاسی است وارد خواهم کرد و دیگر روی وب منتشر نخواهد شد.

همان طور که ملاحظه می کنید، متاسفانه بیش از 30 درصد کلاس در فعالیتهای کلاسی شرکت نکرده اند و این سبب شرمندگی است و نشان می دهد که یا روش بنده در ارائه درس و تکلیف درست نبوده است یا به قدر کافی سخت نگرفته ام. شاید اصلا برای معلمی ساخته نشده باشم. باید کمی در این باره فکر کنم... .

می دانم با دیدن برگه امتحان عده ای مرا دعا و عده دیگری نفرین خواهند کرد. البته، این عده نباید جز خودشان کس دیگری را سرزنش کنند. چون تازه خواهند فهمید که چه اندازه تکالیف کلاسی مهم بوده است و این همه اصرار برای چه بوده است. دوستان دیگر، آن را داستان طنزی دیگر از این بنده خواهند یافت.

بنده به حسب وظیفه از تک تک عزیزان مطالبی خوانده ام. نوشته بعضی دوستان را کامل و نوشته برخی دیگر را به طور اتفاقی. دوست داشتم فهرستی از غلطهای املایی باور نکردنی را اینجا بگذارم، ولی دیگر فرصتی برای این کار نیست. به چند نمونه آن بسنده می کنم:

1. به اسرار و پافشار مادرم: اصرار -پافشاری

2. در هیئته محله: در هیئت

3. حسه ضعیف: جثه

4. ضریف اندام: ظریف

5. تقاظای کمک: تقاضا

6. امتهان: امتحان

7. ضهمت: زحمت

8. ساییتان: سایه تان

9. دوستارتان: دوستدارتان

10. در اصر: در اثر

11. سرات مستقیم: صراط 

12. راجب: راجع به

و...

یک کتاب کوچک هم از نوشته های همراهان درست کرده ام که نامش را از نوشته آقای داریوش ابراهیمی گرفته ام: «فقط برای دو نمره بیشتر». به محض تمام شدن و یافتن فرصت بیشتر، برای یادگار آن را در اختیارتان قرار خواهم داد.

برای بنده، ترم گذشته روزهایی سخت اما شیرین داشت. حدود 30 واحد درس گفتم و یک طورهایی هم از پا درآمدم. با این همه، تلاش کردم ذهنیت شما را نسبت به درس ادبیات و زبان فارسی و حتی سینما و موسیقی و خیلی چیزهای دیگر عوض کنم و پنجره تازه ای به روی باغ ادبیات باز کنم. در حقیقت، خواستم اندکی از لذت ادبیات را به تقلید از باب راس و لذت نقاشی اش به شما هم منتقل کنم. امیدوارم توانسته باشم.

حالا، پس از 4 ماه، می خواهم به کارهای مهم عقب مانده دیگری برسم و ناچارم برای تجدید قوا ترکتان کنم. آرزو می کنم همراهان عزیز هر جا که هستند تندرست باشند و ایامشان به کام باشد.

خاطرات خوبی که از کلاسهای شما برایم باقی ماند مرا کافی است. دم همگیتان گرم و سرتان خوش. کم و زیاد درسهای ارائه شده و حرفهای عجیب و غریبم را بر این بنده ببخشایید. به شادی و رامش و بدرود باشید.

با احترام و ارادت

دوست و همراه شما- م. باغبان

29/10/92


نظرات 13 + ارسال نظر
مرتضی شایسته پنج‌شنبه 3 بهمن 1392 ساعت 14:20

همراهی با شما استاد گرامی باعث افتخار و سرافرازی بوده و هست.(امیدوارم پیروز باشید)
با تشکر از زحمتهایتان

درود مرتضی خان. سپاسگزارم

داریوش ابراهیمی چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت 16:58 http://mirmalas.com

جناب استاد باغبانی
با سلام
و آرزوی سلامتی ،قالب جدید وبلاگ نسبت به گذشته بهتر شده و نظر سنجی کاملا برای وبلاگتون ضروری است.
هرچند بشخصه درباره گزینه های مربوط به (فارسی میانه و خط پهلوی) معترض هستم چون کلمه (بد است) برای این موضوع به لحاظ بار معنایی به نظر این حقیر مناسب نیست.البته ممکن است انتخاب گزینه های مذکور بخاطر قابلیت های محدود قالب وبلاگ باشد.
یک پیشنهاد دارم که با ثبت دومین mohsenbaghbani.com یا mohsenbaghbani.ir
دسترسی همراهانتون رو آسونتر کنید.(ثبت یکساله دامنه آی آر 12هزار تومن می باشد)

درود. سپاس داریوش جان. چشم فکر می کنم و از شما مشورت می گیرم. گرینه بد است هم تقصیر وبلاگ نیست. خودم به نظرم آمد که ممکن است یکی واقعا خوشش نیاید. برای همین این گزینه را گذاشتم. کما اینکه در موضوعات کلاس کسانی هم هستند که هیچ کدام از موضوعات را خوب نمی دانند. در عوض، موضوع موسیقی را که بنده خیلی کم درباره اش حرف زده ام همه بیخودی دوست دارند. فکر کنم دوستان یادشان رفته آمده بودند کلاس ادبیات فارسی و نرفته بودن پپروک پیتزا بخورند. شاد باشی. باغبان

هومن سه‌شنبه 1 بهمن 1392 ساعت 23:26

درود استاد
دلم گرفت استاد خوب و دلسوز من یاد سهراب بخیر با این شعر خوب اش :

تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود گر نشود
حرفی نیست
اما
نفسم میگیرد
در هوایی که نفسهای تو نیست
به قول معرف شعر این بنده
باغبان اگر قبول بشیم یا قبول نشیم دوست داریم
استاد ترم بعد بچه ها چه کار کنند شما ترم بعد نیستید ؟ تدریس نمی کنید ؟

استاد صادقانه بگم در این سیستم بیمار و ناخوش که هر چی با نمره و مدرک ارزش می یابد و به توانایی ها و بعد کاربردی و عملی شخص نگاه نمی کنند من نیز باید بگوییم با کمال شرمندگی دنبال نمره ام ولی خداوند مهربان شاهد است از زمان دبستان و راهنمایی عاشق شعر و ادبیات بودم و طبع شعر و فوکاهی داشتم و دارم و چند بار نیز در چند مسابقه جئایز نیز بردم . استاد امیدوارم به دل نگیرید این حقیقت جامعه ماست . من را ببخشیدکه درباره خودم حقیقت را گفتم باعرض معذرت .دوستدار شما

حسن احمد حسنی دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 01:38

استاد شرمنده باز هم مزاحم شدم خواهش میکنم به من اطلاع دهید که این دو کتاب که امروز ایمیل کردم به دستتان رسید یا نه چون من خیلی نگرانم . با سپاس فراوان

درود. رسید برادر. چرا ایمیلت را نگاه نمی کنی مومن؟

حسن احمد حسنی دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 00:59

سلامی دوباره خدمت استاد باغبان

استاد آخه دوتا از کتاب ها امروز تایپشون تموم شد و خدمتتان ارسال کردم به همین دلیل گفتم که اطلاع دهید تا از نگرانی در بیام . بازم سپاس گزارم

درود. بنده هم به همین دلیل زود پاسخ نگفتم تا از نگرانی پیر شوی حسن جان. پیر شوی الهی! باغبان

حسین سلامی دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 00:25 http://hoseynsalami9869.blogfa.com

باز هم سلام بر استاد عزیز و گرانقدرمان که هر چه بگویم از محبت و شیرینی بودن در کنارش باز هم حق مطلب را ادا نکرده ام.

هر چه گشتم چیزی جز شعری از سهراب درخور وجود مهربانتان نیافتم

تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود گر نشود
حرفی نیست
اما
نفسم میگیرد
در هوایی که نفسهای تو نیست

کاش خدا برایمان بخواهد تا بتوانیم از حظور گرمتان باز هم استفاده کنیم و لذتی فراوان ببریم

خسته نباشید استاد

یا علی مدد

درود. شرمنده نفرمایید. بنده مهمان کلاس شما بودم. میزبانی خوب و «حضور» گرم شما قابل ستایش است. سپاس

شهروز ولی یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 22:34

درود استادم
همراهی و آموختن از شما افتخار بزرگی برای بنده بود.
بهترین آرزوها تقدیم به شما

درود. آقایید بزرگوار. دیدارتان سبب خوشوقتی و خوشبختی بود. سپاس که این بنده را می نوازید.

مجید یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 20:48

باز هم سلام استاد. می دونم برایمان قبلاً کمی توضیح دادین ولی باز نگرانم اگر امکانش هست کمی بیشتر درباره چگونگی امتحان برایمان توضیح دهید؟
در پناه خدا و امام زمان باشید

درود مجید جان. به جان خودم نه به جان شما کف کرده ام از بس توضیح داده ام. نمی شود این وظیفه را به دوش یکی از همراهان با حوصله بیندازید؟ امتحان است دیگر. چند تا سوال روی یک برگه تایپ شده تقدیم حضورتان می شود و شما می خوانید و می نویسید. به همین سادگی. بنده هم داوری می کنم و امتیاز می دهم. این اندازه نگران نباش مومن! الصبر مفتاح الفرج نشنیده ای؟ شاد باشی. باغبان

مُســِـــن! یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 19:53

((به این زودی نگو بدرود...))

گر بماندیم زنده بردوزیم / جامه ای کز فراق چاک شده
گر بمردیم... خب مرده ایم دیگر. برایمان فاتحه بخوانید و شمع روشن کنید. ثواب دارد. راه دوری هم نمیرود رفیق با کرامت من! پول شمعش را هم اگر خواستی پیش پیش میدهم که به خرج نیفتی.
شاد باشی.

حسن احمد حسنی یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 18:48

با سلام خدمت استاد عزیزم
اگر ایمیل ها به دستتان رسیده خواهش میکنم به من اطلاعی دهید تا من از نگرانی در بیایم. با سپاس فراوان

درود. وقتی نامتان سبز رنگ است یعنی همه تکالیف شما رسیده. دیگر نگران چه هستی برادر جان؟

داریوش ابراهیمی یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 18:28 http://mirmalas.com

استاد گرامی جناب باغبان
سپاسگزارم که وقت گذاشتید و مطلب بنده رو خوندید،اگر چه کل مطلب در واقع درد دل بود و نه متنی که بتوان بعنوان یک نقد یا دلنوشته یا..محسوب کرد. ولی بهرجهت خوشحالم که در لحظه هایی که به - لطف اجبار- راحت می نوشتم (برخلاف همیشه که بیخود به خودم سخت میگیرم در نوشتن) کلماتی به ذهنم خطور کرده که میتونه برای شما جالب باشه.
نتیجه فنی که گرفتم اینه که باید از خودم بنویسم و بیخود دنبال کلمات ثقیل نگردم.
ممنون از شما که بعد از اون تکنیک در حد مسی ریال ی تکنیک در حد رونالدو هم به من آموختید.سپاس گزار شما هستم.

درود. سپاسگزارم از جوبکاری محبت آمیز شما. شاد باشی برادر. م.ب.

پوریا درویشی یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 17:40 http://mohsenbaghbani.blogsky.com

درود استاد گرامی

من در این یک ترمی که گذشت مطالب زیادی از شما یاد گرفتم و دلم برای آن ادبیات شیرین صحبت کردنتان تنگ میشود و با خواندن این مطلبی که در وبلاگتان گذاشتید(یعنی ترک دوستارانتان) دلم گرفت ببخشید که پر حرفی کردم شرمنده

(هر کجا که هستید تنتان سالم و سایه تان مستدام باشد) خدانگهدار

درود و سپاس. شما نیز پوریا جان.

مجید یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 16:50

هرکس مرا چیزی بیاموزد من بنده او هستم « امام علی(ع) »
با سلام و درود به روان پاک معلم عشق امام حسین (ع) و با سلام و درود به شما استاد بزرگ و ارجمند
معلمی شغل انبیاست . امام خمینی (ره)
امیدوارم در تمام مراحل زندگی ، امور دنیوی و اخروی موفق و پیروز باشید انشاءا...
در پناه خدا و امام زمان باشید

درود. بنده چیزهایی را که خودتان بلد بودید دوباره یادآوری کردم. دست معلمهای پیشینتان درد نکند. با این حال، سپاسگزارم از مهربانیت برادر. شاد باشی.
باغبان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد