عاقبت عدم فرار از مدرسه

عاقبت عدم فرار از مدرسه

درباره زبان و ادبیات فارسی، ویرایش و نگارش، و برخی چیزهای دیگر (منهای سیاست)
عاقبت عدم فرار از مدرسه

عاقبت عدم فرار از مدرسه

درباره زبان و ادبیات فارسی، ویرایش و نگارش، و برخی چیزهای دیگر (منهای سیاست)

یادداشت: فایده نام و نام خانوادگی

درود

وقتی آدمها در غار زندگی میکردند و زبان نداشتند، همدیگر را با دست نشان میدادند یا شکل یک نفر را با ادا و اطوار در می آوردند که معلوم شود منظورشان کیست. این طوری شد که هنر «پانتومیم» کشف شد.

بعدها که زبان پیدا شد، آدمها احتمالا همدیگر را «هوی» صدا میکردند. هوی شماره 1، هوی شماره 2، هوی شماره 3، و همین طور بگیر و برو بالا.

خب، آدمها عقل داشتند و میفهمیدند کمی این کار سخت است. برای همین برای خودشان اسم انتخاب کردند. مثلا، یک سرخپوست اسمش را گذاشت «ایر کوچک» و آن یکی گذاشت «ابر سیاه». چون این اسمها بی نهایت نبود و آنها زاد و ولد میکردند و مجبور بودند روی بچه هایشان اسم بگذارند، ناچار شدند اسمهای مشترک را قبول کنند. این طوری شد که در یک قبیله ده تا ابر کوچک پیدا شد و پانزده تا ابر سیاه. 

مدتی بعد، دیدند شناسایی ابرهای کوچک سخت شده. تصمیم گرفتند اسم پدر را هم بعد از اسم پسر بیاورند و در نتیجه «ابر کوچک ابن ابر سیاه ابن ابر سفید ابن ابر بزرگ» پیدا شد.

در ایران خودمان هم تا زمان رضاشاه همین جور بود؛ یعنی اسم پدر و گاه جد را هم به اسم بچه اضافه میکردند که اگر اخبار روزنامه های آن دوران را دیده باشید کاملا معلوم است: رضا پسر اصغر پسر ابراهیم در دروازه دولت حسین پسر محمد پسر عباس را طپانچه ای زده غوغایی به پا شده بود... .

رضاشاه تصمیم گرفت این بازی را تمام کند و به هر کس یک نام خانوادگی بدهد که اسمها هی عوض نشود. چون مثلا پدر من نامش می شد «حسن پسر غلامرضا» و من میشدم «محسن پسر حسن» و کسی نمیتوانست تشخیص دهد که من و پدرم واقعا پدر و پسریم. وقتی نامهای خانوادگی پیدا شد، مشکل شناسایی آدمها هم به شکل تمیزی حل شد.

با این همه تاریخی که سر هم کردم، من بنده بعد از کلی سال که فکر میکردم فلسفه داشتن نام را میدانم، به لطف دوستان ادبیاتچی خودم فهمیدم نام و نام خانوادگی نه تنها چیز بیخودی است but also برای سینه هم ضرر دارد و اصلا باید آن را بوسید و کنار انداخت. خب، پدر آمرزیده ها، چرا اسمهایتان را روی نوشته هایتان نمی نویسید و معلمتان را جان به سر می کنید؟

تصمیم گرفته ام از ترم بعد اگر زبانم لال، خدای ناکرده، رویم به دیوار، جایی درس گفتم، اول برای همه واضح و مبرهن کنم که نام و نام خانوادگی چه فواید مبارکی دارد و به چه کارهایی می آید و در کجای یک نوشته باید آن را نوشت. این هم از علم مفیدی که این روزها از برخی دوستان یاد گرفته ام. خدا از بزرگی کمشان نکند. خیر ببینند الهی! آمین.

تنبیه کسانی که بعد از آن همه خواهش و التماس، اسمهایشان را روی نوشته هایشان ننوشته اند، کسر «دو نمره تعزیری» از نمره امتحانشان است. غوغا نکنید! یادتان باشد اگر رستم این اسم وامانده را همان روز اول به سهراب گفته بود الان هر دو بزرگوار زنده بودند و داشتند یک جایی تو این مملکت با هم قلیان می کشیدند یا پیتزا نوش جان میکردند و به ریش فردوسی می خندیدند. اگر کسی جرات دارد اعتراض بکند تا بدهم 1000 بار از روی نام مبارکش بنویسد تا اسمش را دیگر فراموش نکند. موضوع تکلیف ترمهای آینده هم معلوم شد. خدا را شکر! رزق ما از در و دیوار می رسد. می بینید؟

معلم دربه در پیدا کردن نامهای شما- باغبان


نتیجه اخلاقی: همراهان هوشیار می توانند ملاحظه کنند که چطور میشود از یک موضوع الکی طنز درست کرد.

نظرات 5 + ارسال نظر
هیوا حسن پور دوشنبه 14 بهمن 1392 ساعت 01:34 http://hiwa-h.blogfa.com

به جان م. باغبان که خیلی برایم عزیز است امشب انگار وجود گرامیت در کلبه ی حقیرانه ی من بود. نوشته ات رنگ و بوی خودت می دهد و کاملا حلال زاده است!

درود دکتر جان. سپاسگزارم از اطفت

عبدداودی سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 16:17

سپردن بدانای داننده گوش

به تن توشه باشد بدل رای وهوش

درود. سپاس احمدجان.

حسین رستمی سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 00:13

درود استاد . این خبط رفقای ما مسبب این شد تا ما با تاریخچه ی نامگذاری آدمیزاد هم آشنا شویم . از عواملی که موجب آن شد ، بنده به شخصه با این ذهن جلبکی ام مطالب سنگین و پر بهای شما را به راحتی فرا گیرم همین بیان طنز شما است . بنده نیز سعی می کنم به تعصی از شما همواره بیان طنزم را تقویت کنم و با این دید به موضوعات بنگرم . شاد و برقرار باشید.

با احترام

"ایستاده با مشت "

درود حسین جان. سپاسگزارم. بنده هم به «تاسّی» از شما سعی میکنم به ذهن جلبکی ام بیشتر فشار بیاورم. شاد باشید. باغبان

مُســِـــن! دوشنبه 23 دی 1392 ساعت 23:44 http://mohsenkeramatimoghadam.blog.ir/

درود. تکالیفت را انجام دادی که این طور می خندی کرامتی عزیز؟ شانس آوردی که اسمت را نوشته بودی!

ebrahim valizadeh دوشنبه 23 دی 1392 ساعت 23:35

با سام خدمت استاد گرامی....من فکر کنم ترم بعد نیز شما باز مشکل اسم نوشتن دانشجویان را دارید چرا ؟ چون به جای اسم نوشتن شماره ملی خودشان را می نویسند..... عرض شود من تکالیف خود را روز 5 شنبه مورخ 92.10.19 شخصا" ارائه دادم ولی هنوز در لیست شما چیزی برای من ثبت نشده...در ادامه از خداوند سلامتی را برای شما خواستارم..یا حق.

درود. چون هنوز ثبت نشده برادر. بین روز دوم تا پنجم بهمن وضعیت را اعلام میکنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد